بشر گمشده ای دارد که همواره در طول تاریخ به دنبال آن بوده است و آن مساله آرامش, امنیت و اطمینان است. بشر از نا امنی, اضطراب و هیجان گریزان است به همین دلیل همواره در پی راهی است که آرامش را به او بدهد.حال ممکن است اشتباه کند,به اعتیاد رو بیاورد,به قرص خاص یا مواد خاصی رو بیاورد اما این کارش هم برای بدست آوردن آرامش است.او در پی اطمینان و آرامش است اما راه را اشتباه میرود.این تمایل یک تمایل فطری در بشر است.امیر المومنین علی (علیه السلام) میفرمایند:"کل سرور یحتاج الی امن" (1) تمام سرور ها و شادی ها نیاز به آرامش دارد اگر امنیت نباشد ناقص است.همه شادی ها نیاز به امنیت دارد.یا در سوره قریش وقتی که خداوند میخواهد نعمت تمام شده بر مردم را در سرزمین حجاز بیان کند دارد که "الذی أطعمهم من جوع و آمنهم من خوف"(2) آن خدایی که دو نعمت نجات از گرسنگی و امنیت از خوب را به شما داده است پس بخاطر این دو نعمت او را ببرستید.

رابطه بین امنیت و بندگی

بعد از بیان اهمیت امنیت در زندگی بشر در مقدمه ,باید گفت که میان امنیت و پرستش و آرامش و بندگی رابطه است.ما این را قبول داریم که بشر در این دنیا باید مسیر زندگی کردن را طی کند,چه دارا, چه فقیر, چه سالم, چه مریض باشد ناگزیر باید یک دوره زندگی را طی کند حال چه خوب است که با آرامش باشد.

یکی از بزرگترین عوامل آرامش و اطمینان به فرموده قرآن یاد خداست."ألا بذکر الله تطمئن القلوب".(3) چه زندگی ها که دارای آسایش و حتی تجملات و رفاهیات بسیار شدیدی هستند اما در آن آسایش و امنیت ابدا حکم فرما نیست, اساسا در زندگی چه فردی و چه اجتماعی انسان ها بایستی خدا محور باشند تا بتوانند به آرامش دست یابند.در همین آیه است که میفرماید مومنین دلشان به خداوند متعال گرم و آرام است زیرا به او ایمان و توکل دارند به این معنا که مومن موحد خود را در پناه ذات خداوندی میداند که علیم, قادر,بصیر و خبیر است به این توجه دارد که زمام امور فقط به دست خداست خود را به چیزی تکیه میکند که غیر از او تکیه گاهی نیست قلبش با یاد او آرامش می یابد و با این توکل و یاد مستمر سبب میگردد که نوسانات زندگی موجب تزلزل و اضطراب او نشود از همین جا از هر گونه تشویش و نگرانی رها میشود.اما کافر نمی داند کارش را به که واگذار کند از این رو به شانس و بخت و اقبال روی می آورد.

یک عامل اضطراب

انسانها به دلیل اینکه یک موجود اجتماعی هست و همه هم در یک سطح نیستند تفاوت های زیادی وجود دارد مدام در حال مقایسه کردن هستند.این مقایسه کردن یک شمشیر دو لبه است هم میتواند آرامش و هم اضطراب بیاورد.اما ما بدنبال این هستیم که که مشخص کنیم که مقایسه در کجا آرامش می آورد و چگونه اضطراب می آورد.ما سه جور مقایسه داریم: یکی مقایسه صعودی , یکی مقایسه نزولی و یکی هم مقایسه هم سطح

مقایسه صعودی در امور دنیوی عامل اضطراب

در امور مادی مقایسه صعودی اضطراب می آورد مثلا کسی که یک میلیون در آمد دارد خودش را با کسی که دو میلیون در آمد دارد مقایسه کند این عاملی برای اضطراب است اما مقایسه نزولی برایش آرامش بخش است مثل اینکه خود را با کسی که ماهیانه پانصد هزار تومان در آمد دارد مقایسه کند.در سفارشی که پیامبر خدا به سلمان هفت سفارش کرد یکی از سفارشها این بود که سلمان: "أن أنظر إلی من هو دونی".(4) ای سلمان  در دنیا مقایسه ات نزولی باشد نه صعودی, با آن که حقوقش پایین تر است با آن که خانه اش پایین تر است مدل ماشینش پایین تر است خودت را مقایسه کن.در داستان قارون گروهی از مردم به فرموده قرآن میگفتند: "یا لیت لنا مثل ما اوتی قارون إنه لذو حظ عظیم".(5)خوشا بحال هارون ای کاش ما هم مثل او بودیم.اما گروهی دیگر به تعبیر قرآن که آدم های خردمند بودند میگفتند " ثواب الله خیر لمن آمن و عمل صالحا"(6) همین که خدا لطف کند ایمانمان قوی باشد و عمل صالح داشته باشیم برای ما بس است ما را چه حاجت به ثروت.این نوع مقایسه صعودی در امور مادی دو اثر بسیار زیانبار دارد یکی حسادت: "ام یحسدون الناس علی ما آتاهم الله من فضله".(7)ای مردم خداوند به آن کسی که بیشتر داده حسادت میکنید.دومین اثر هم یاس و ناامیدی است:" من نظر الی ما فی ایدی الناس طال حزنه".انسان احساس میکند کم دارد,مایوس میشود نگرانی بیدا میکند,حسرت می آورد,جنایت می آورد.امام صادق میفرمایند:" انظر الی من هو دونک فی المقدره و لا تنظر الی من هو فوقک فی المقدره".(8) نگاهت به کسی باشد که ار نظر مالی نسبت به تو در سطح پایین تری باشد نه اینکه به کسی باشد که بالاتر از توست.


 


 


1-بحارالانوار.ج75.ص 7

2-قریش.4-3

3-رعد,28

4-وسایل الشیعه.ج9.ص442

5-قصص,79

6-قصص,80

7-نساء,54

8-کافی,ج8,ص244