چرا باید حادثه عاشورا را گرامی بداریم؟

شاید این سوالی باشد که به ذهنتان یا حداقل در محافل مختلف شنیده اید که خاطره حادثه ای که قریب چهارده قرن پیش افتاده است چرا باید زنده کرد؟ تلخ یا شیرین هر چه بوده تمام شده است، چرا باید برای آن هر ساله مجالسی بر پا کرد؟

در پاسخ این پرسش دو جور پاسخ میشود داد:

پاسخ اول: حوادث گذشته هر جامعه ای می تواند در سرنوشت و آینده آن آثار عظیمی بر جای گذارد اگر چه حوادث تاریخی عینا تکرار نمی شود اما جهات مشترک فراوانی میان رخدادها وجود دارد . از این جهت میتوان از حوادث گذشته به نحوی در مواجهه با رخدادهای آینده بهره برد. چنان که قرآن کریم میفرماید " لقد کان فی قصصهم عبره لاولی الالباب. سوره یوسف آیه 111 " میبینیم که قرآن بیان میکند در قصه های گذشتگان آموزه و عبرت برای کسانی که دارای خرد هستند میباشد. واقعا در حادثه عاشورا یک عبرت بزرگ است که چه شد امت آخرین فرستاده خدا بعد از گذشت حدود پنجاه سال از وفات آن حضرت چنین واقعه دردناکی بوجود آوردند که در طول کل تاریخ چنین حادثه ای به این فجیعی رخ نداد آن هم فقط در طول یک روز. باید از این حادثه عظیم که کل تاریخ را مورد توجه خود قرار داد و مسیر صحیح اسلام را نشان همگان داد عبرت گرفت باید واقعا گفت که تعبیر کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا بجا و مناسب است.

پاسخ دوم: در همه جوامع مرسوم است که از پاره ای از وقایع گذشته خود یاد کرده و آنها را ارج مینهند و بزرگ میشمارند آنهایی که در پیشرفت جامعه خود موثر بوده اند نظیر تجلیل از دانشمندان،مخترعان،قهرمانان ملی و... این امر بر یکی از مقدسترین خواسته های فطری انسان که خداوند در نهاد انسانها قرار داده و از آن به حس حق شناسی تعبیر میکنند استوار است.از آنجا که واقعه عاشورا رویداد عظیمی در تاریخ اسلام بوده و نقش بسزایی در سعادت مسلمانان و روشن شدن راه هدایت آنان داشته است این واقعه در نظر ما بسیار ارزشمند است.

اما سوالی که در اینجا پیش می آید بعد از این که ما پذیرفتیم زنده نگه داشتن یاد عاشورا و امام حسین علیه السلام عاقلانه و مفید است حال چرا زنده نگه داشتن این واقعه بوسیله گریستن، سینه زنی، عزاداری، سیاهپوشی و... صورت گیرد؟

بی شک تشکیل میزگردها،کنفرانسها،سخنرانی ها،نوشتن مقالات و... بسیار مفید و لازم است ولی این فعالیت ها کافی نیست و در کنار آنها عزاداری نیز لازم است.

برای رسیدن به این مطلب باید یک نگاه روانشناسانه نسبت به انسان داشت: دو دسته از عوامل است که در رفتارهای انسان نقش اساسی را ایفا میکند: دسته نخست عوامل شناختی اند که موجب میشود انسان مطلبی را بوسیله استدلالهای عقلی و تجربی و... بفهمد و بپذیرد.به طور قطع شناخت تاثیر بسزایی در رفتار انسان دارد ولی یگانه عامل موثر نیست.اما عامل دیگر که تاثیر آنها در رفتار انسان بیشتر از شناخت است احساسات، تمایلات،گرایش ها،میلها،غرایز و عواطف است. اینها سلسله ای از عوامل درونی و روانی اند. باید کوشید تا عوامل شناختی را بدست آورد و از آن طرف هم عوامل روانی که نقش سوق دهنده سوی کار است را برانگیزاند.به عنوان مثال اگر انسان به یقین بداند که فلان ماده غذایی برای او مفید است ولی تا اشتها نداشته باشد یا اشتهای او تحریک نشود سراغ آن غذا نمیرود.هر چه به او بگویند که فلان ماده غذایی برای او بسیار مفید است تمایلی به خوردن آن پیدا نمیکند.حال بعد از اینکه دانستیم حرکت سید الشهدا چه نقش مهمی در سعادت انسانها داشته است این شناخت خود به خود برای ما حرکت آفرین نیست.باید احساسات و عواطف ما هم برانگیخته شود تا کاری مشابه آنچه امام حسین علیه السلام  و یارانشان انجام دادند ما نیز بتوانیم انجام دهیم.

یک مقدمه قبل از بیان چگونگی برانگیختن احساسات و عواطف برای سید الشهدا: ما هنگامی که صحنه ای بازسازی میشود و انسان از نزدیک آن را می نگرد این مشاهده با هنگامی که  انسان بشنود چنین جریانی  واقع شده یا اینکه فقط بداند چنین حادثه ای رخ داده است تفاوت بسیار دارد . خداوند انسان را به گونه ای آفریده  که وقتی منظره ای را مشاهده میکند اثری را می پذیرد که هیچ گاه گفته ها ، شنیده ها و دانسته ها چنان تاثیری ندارد. نمونه این مساله را دوست داران و عاشقان امام حسین علیه السلام بارها تجربه کرده اند که با حضور در جلسات عزاداری و روضه خوانی چقدر این شیوه در تحریک احساسات تاثیر داشته است که خواندن کتاب ندارد.با این توضیحات روشن میشود که ما افزون بر اینکه باید بدانیم چرا امام حسین علیه السلام قیام کرد و چرا مظلومانه شهید شد، باید این موضوع به گونه ای بازسازی شود که عواطف و احساساتمان را برانگیزاند.هر قدر این بازسازی در برانگیخته کردن عواطف و احساسات ما موثرتر باشد حادثه عاشورا در زندگی ما موثر تر خواهد بود. که بهترین شیوه برای برانگیختن احساسات و عواطف حضور در مجالس اباعبدلله و ایام محرم است.