سردار شهید سید جلیل ثابت قدم


خاطره از زبان همسر شهید
شهید ثابت قدم خیلی با محبت بود حتی با دشمن خودش...
یک موقعی بود که اسرای عراقی را در شهر ها عبور میدادند ، ما سر کوچه ایستاده بودیم که اتوبوس عراقی ها آمد و همه تماشا میکردند.
یک عراقی به شهید اشار کرد که سیگار میخواهد و شهید فورا از مغازه سیگار خرید و به مرد عراقی داد


نویسنده : مجاهد سایبری