امشب روحی نورانی زمین را ترک میکند و پر میکشد سوی بارگاه حق تعالی،روحی به عظمت بیکرانه ها و شکوه و جلال تمام زیبایی های دیده و نادیده.چگونه این شب سحر میشود بی او...؟

بی او که بیگانگی ها را معنا می بخشید و هنوز هم زمین ،انسانی چون او به خود ندیده است و نخواهد دید.علی می رود و زمین را به عزایی ابدی می نشاند.او می رود تا تمام اهل زمین تنها کلام او را به یاد داشته باشند و یاد محبت،معرفت و عدالت او را.از صفات چنین بزرگمردی گفتن چقدر سخت است،ما که هنوز تنها گوشه ای از بزرگی ها و بزرگواری هایش را شناخته ایم چگونه میتوانیم از او سخن بگوییم حرف های ما فقط شاید یک عرض ادب باشد به مولایمان و بس.

او میرود و اهل کوفه را برای همیشه غرق حسرت میکند.چه خواهند کرد اهل زمین بی او و چه میکنند اهالی آسمان در حضور او؟چه لیاقتی میخواهد در حضور او بودن و نفس کشیدن و دیدن و شنیدن او.تاریخ خوب میداند که چه بزرگواری را از دست میدهد،دنیا دنیا بزرگی و شعور مردانگی و مروت را.امشب خاک چه میهمانی در سینه خود میگیرد و چگونه آرام میگیرد؟عزای این شب را زمین و زمان تاب نمی آورند.بی او همه جا غرق عطشی می گردد که هرگز سیرابی نخواهد داشت.امشب قلب های غمگین مومنان روزه دار تا سحر گاه غرق حزن وعزا و ماتم است.امشب از محراب غرق به خون گشته کوفه صدای ناله و ضجه ای می آید که در تب از دست دادن مولای بزرگوار تمام جوانمردان دنیا تا همیشه می سوزند و عزایش را پایانی نیست...