در سال 255 هجری شب جمعه شب ولادت خاتم الاوصیاء منتقم آل محمد صلی الله علیه واله ، آخرین امام بر حق و ولی مطلقِ خداوند حضرت بقیة الله حجة بن الحسن الله تعالی فرجه الشریف واقع شده است . ( 1)

در این شب آب زمزم زیاد می شود به گونه ای که همه می توانند رؤیت کنند(2)

، ولی اکنون روی آن پوشیده است . در این شب برات آزادی از آتش برای افراد زیادی نوشته می شود ، و آن را " شب برات " و " شب مبارک " و " شب رحمت " گویند .

از امام باقر و امام صادق علیهما السلام روایت شده که فرمودند : وقتی شب نیمه شعبان شود ، منادی از افق اعلی ندا می کند : " ای زائرین قبر حسین بن علی برگردید در حالی که گناهان شما آمرزیده شده و اجر شما با خدای شما و محمد باشد ". ولی کسی که استطاعت زیارت قبر امام حسین علیه السلام را ندارد قبور مطهر ائمه دیگر را زیارت کند ؛ و اگر این هم ممکن نیست با اشاره به طرف قبرشان سلام دهد.(3)

نام پدرشان حضرت ابو محمد حسن بن علی علیه السلام ، و نام مادرشان حضرت نرجس علیها السلام است .( 4)

ماجرای شب ولادت

امام حسن عسکری علیه السلام در شب ولادت برای عمه بزرگوار خود جناب حکیمه خاتون علیها السلام پیغام فرستاده فرمودند : امشب نزد ما افطار کن که شب نیمه شعبان است و خداوند حجت خود را آشکار می سازد.(5)

ولادت امام زمان علیه السلام در شهر سامرا به همگام طلوع فجر نیمۀ شعبان 255 هجری بوده است . بر شانۀ راست آن حضرت نوشته شده بود : " جاءَ الحَقُّ وَ زَهَقَ الباطِلُ اِنَّ الباطِلَ کانَ زَهُوقاً ".

پس از تولد آن بزرگوار را نزد پدر بردند و شروع به سخن فرمود : " أشهَدُ أن لااِلهَ اِلاَّ اللهُ وَ أشهَدُ أنَّ مُحَمَّداً رَسولُ اللهِ وَ أنّ عَلیّاً أمیرَالمؤمِنینَ وَلیُّ اللهِ " و ائمه معصومین علیهم السلام را یکی بعد از دیگری نام برد تا به وجود شریف خود رسید و برای فرج محبین خود دعا فرمود .

امام زمان علیه السلام در آغوش پدر

آنگاه حسب الامر امام عسکری علیه السلام ، حکمیه خاتون او را نزد مادرش نرجس خاتون برد. حکمیه خاتون می فرماید : روز هفتم به خدمت امام حسن علیه السلام رفتم. حضرت فرمود : " پسر مرا بیاورید ". آن وجود سراپا جود را نزد آن امام بردیم . حضرت زبان در دهان وی گذاشتند و فرمودند : " پسرم ، سخن بگو ". دیدم آنچه در روز اول از او شنیده بودم از اقرار به وحدانیت و ثنا بر جد خود پیامبر صلی الله علیه واله و امیرالمؤمنین علیه السلام و سایر ائمه علیهم السلام تا پدر بزرگوارش دوباره بیان کرد و این آیه را تلاوت فرمود : " بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم وَ نُریدُ أن نَمُنَ ,َلَی الَّذینَ استُضعِفُوا فِی الأرض وَ نَجعَلَهُم أئِمَّةً وَ نَجعَلَهُمُ الوارِثینَ وَ نُمَکَّنَ لَهُم فِی الارضِ وَ نُرِیَ فِرعَونَ وَهامانَ وَ جُنُودَهُما مِنهُم ما کانُوا یَحذَروُنَ "(6)

سپس پدر بزرگوارشان فرمودند : بخوان آنچه را که خدا بر پیامبران خود نازل فرمود. حضرت خواندنِ صحف آدم را به لغت سریانی آغاز نمود ، و بعد ادریس و نوح و صالح و صحف ابراهیم و تورات موسی و انجیل عیسی و زبور داود و فرقان محمد صلی الله علیه واله را قرائت نمود . بعد از آن بیان قصص انبیاء و مرسلین را شروع نمود .

حکیمه خاتون می گوید : پس از چهل روز دیگر ، دوباره خدمت فرزند برادرم امام عسکری علیه السلام رفتم و حضرت صاحب الزمان علیه السلام را دیدم که راه می رود . امام عسکری علیه السلام فرمود : ای عمه ، مولود عزیز نزد خدا این است . گفتم : ای سید و مولای من ، نشو و نمای او را در چهل روز زیادتر از دیگران می بینم. حضرت فرمودند: ای عمه ، ما اوصیاء در یک روز نشو و نمای یک هفته دیگران را ، و در یک جمعه نشو ونمای یک سال دیگران را می نماییم . من برخاستم و سر آن طفل را بوسیده به منزل مراجعه کردم. (7)

القاب امام زمان علیه السلام

از القاب آن نور الهی( 8 )" حجة الله " ، " حجة آل محمد " ، صاحب الزمان " یعنی فرمانروای عصر خود ، " مالک رقاب خلایق " یعنی امر امراو و نهی نهی او و حکم حکم او و فرمان فرمان اوست ، " مهدی " که خلق به وسیلۀ او هدایت می یابند و به وجود مقدس او از جاده ضلالت به شاهراه هدایت رسیده رستگار می شوند ، " قائم " که حضرت صادق علیه السلام فرمودند: " از این جهت که به حق قیام می نماید او را قائم گویند "؛ " منتظر " که برای غیبت طولانی است ، و مخلصین او انتظار خروجش را می کشند و شکاکین او را انکار می کنند .

اوصاف امام زمان علیه السلام

اوصاف ظاهری آن حضرت (9) شباهتهای زیادی به رسول گرامی اسلام صلی الله علیه واله دارد. خطی از موی سبز رنگ مانند زمرد از گردن تا ناف مبارک او کشیده است . صورت مبارکش مانند ستاره ای درخشنده و نورانی است . امیر المؤمنین علیه السلام می فرماید: "او جوانی است خوش روی و خوش موی ونور صورت مبارکش بر سیاهی محاسن انوار او غالب است". امام باقر علیه السلام می فرماید: "رنگ مبارکش مایل به سرخی است مانند گل سرخ شکفته و چشمانش گشاده و میان ابروهایش مرتفع و مابین شانه های او باز است .گشاده جبین است و بینی او بلند و شکم مبارکش برآمدگی دارد ، و بیخ دندانهای ثنایایش گشاده است.

مادر امام زمان علیه السلام

والدۀ حضرت الامر علیه السلام حضرت نرجس خاتون است که نامها و القاب دیگر حضرت ملیکه ، ریحانه ، صیقل ، سوسن است. در زیارت آن حضرت – که تمامی عبارات آن دلالت واضحی بر علو منزلت آن بانو دارد – توصیف به راضیه ، مرضیه ، صدیقه ، تقیه ، نقیه ، زکیه شده است.

بنابر نقلی جناب نرگس در سال 261 هجری در سامراء از دنیا رحلت کرد و در جوار امامین حضرت هادی و امام عسکری علیهما السلام دفن شد.(10)

بنابر نقلی دیگر در سال 260 هجری قبل از شهادت امام عسکری علیه السلام رحلت نمود (11)، زیرا هنگامی که امام علیه السلام از وقایع بعد از شهادت خود نسبت به فرزند و عیالش خبر داد حضرت نرجس خاتون علیها السلام از آن حضرت خواستند که دعا بفرمایند قبل از ایشان از دنیا بروند. (12)

حضرت حکیمه خاتون دختر جواد الائمه علیه السلام است که توفیق رؤیت و درک چهار امام معصوم علیهم السلام را داشته است.(13)

ایشان در سال 274 هجری در سامرا رحلت فرمودند.(14)

ایشان محرم اسرار اهل بیت علیهم السلام بوده و کسی است که در ولادت حضرت صاحب الزمان علیه السلام حاضر بوده و چندین بار خدمت آن حضرت مشرف شده است . بعد از وفات امام حسن عسکری علیه السلام یکی از سفرا بوده که به واسطۀ او مردم به حوائج خود نایل می شدند.( 15)

ایام پس از ولادت امام زمان علیه السلام

پس از گذشت یک شب از ولادت امام عصر علیه السلام نسیمِ خادم خدمت آن حضرت رسید و عطسه کرد. امام علیه السلام فرمود: " یَرحَمکَ اللهُ " سپس فرمود : " عطسه تا سه روز امان از مرگ است." (16) . این ماجرا در روز 25 شعبان هم نقل شده است.(17)

سه روز بعد از ولادت امام عصر علیه السلام ، حضرت امام حسن عسکری علیه السلام فرزند خود را به اصحاب خاص نمایاند و امامت او را تصدیق فرمودند.(18)

غیبت صغری

در غیبت صغری چهار تن از بزرگان شیعه به ترتیب وکیل و سفیر و نایب خاص امام زمان علیه السلام بودند ، که خدمت آن حضرت می رسیدند و وکالتشان مورد تأیید آن حضرت بود ، و پاسخهای امام علیه السلام در حاشیۀ نامه ها توسط نواب به دست مردم می رسید .

البته غیر از این چهار نفر وکلای دیگری هم از طرف امام علیه السلام در بلاد مختلف بودند که به وسیله همین چهار بزرگوار امور مردم را به عرض امام زمان علیه السلام می رساندند و از سوی امام علیه السلام در امور آنها توقیع هایی صادر شده بود. (19)

سفارت این چهار بزرگوار سفارت مطلق و تام بوده ، ولی ریگران در موارد خاصی سفارت داشتند ، مانند ابوالحسن محمد بن جعفر اسدی ، احمد بن اسحاق اشعری ، ابراهیم بن محمد همدانی ، احمد بن حمزة بن الیسع .( 20)

نواب اربعه عبارتند از ابوعمروعثمان بن سعید عَمری ، ابو جعفر محمد بن عثمان بن سعید عَمری ، ابوالقاسم حسین بن روح نوبختی ، ابوالحسن علی بن محمد سمری .

نائب اول عثمان بن سعید مورد اعتماد مردم و جلیل القدر و وکیل حضرت هادی و امام عسکری علیه السلام نیز بود . (21)

او به امر امام علیه السلام متصدی کفن و دفن امام عسکری علیه السلام گردید. (22)

چون امام عسکری علیه السلام در محلۀ عسکر سکونت داشتند و تماس با آن حضرت برای شیعیان مشکل بود . عثمان بن سعید چون روغن فروش بود ، اموال را در ظرفهای روغن می ریخت و به خدمت امام علیه السلام می برد.(23)

احمد بن اسحاق قمی هنگامی که از امام هادی علیه السلام پرسید: آقای من ، گاهی غایب و گاهی حاضرم . وقتی هم که حضور دارم همیشه نمی توانم خدمتتان برسم . سخن چه کسی را بپذیرم و فرمان چه شخصی را اطاعت کنم ؟ حضرت فرمود: این عَمرو عثمان بن سعید عَمری مورد اطمینان و امین است. آنچه به شما بگوید از من می گوید و آنچه به شما برساند از من می رساند.

احمدبن اسحاق می گوید: پس از رحلت امام هادی علیه السلام نزد امام عسکری علیه السلام رفته همان گفته را تکرار کردم . آن حضرت مانند پدر بزرگوارشان فرمودند: ابوعَمرو امین و مورد اطمینان امام گذشته و مورد اطمینان من در زندگی و پس از مرگ من است. آنچه به شما بگوید و آنچه به شما برساند از من می رساند.(24)

جناب عثمان بن سعید پس از امام عسکری علیه السلام به فرمان حضرت مهدی علیه السلام به وکالت و نیابت ادامه داد ، و شیعیان مسائل خود را نزد او می برند و پاسخ امام علیه السلام توسط او به مردم می رسید.( 25)

نائب دوم ابوجعفر محمد بن عثمان بود و او نیز همچون پدر از بزرگان شیعه و در تقوی و عدالت و بزرگواری مورد اعتماد و احترام شیعیان بود. عثمان بن سعید پیش از وفات به فرمان امام عصر علیه السلام فرزند خود ابو جعفر بن عثمان را به جانشینی خود و نیابت امام علیه السلام معرفی کرد. این در حالی بود که امام عسکری علیه السلام نسبت به او و پدرش اظهار اعتماد و اطمینان فرموده بود و شیعه بر عدالت و تقوی و اطاعت او اتفاق داشتند.(26)

پس از در گذشت نائب اول جناب عثمان بن سعید ، توقیعی از جانب امام زمان علیه السلام در مورد وفات او و نیابت فرزندش محمد صادر شد که ترجمه قسمتی از آن چنین است: " انا لله و انا الیه راجعون ، در برابر فرمان خدا تسلیم و به قضای او راضی هستیم .پدرت سعادتمند زیست و پسندیده در گذشت . خداوند او را رحمت کند و به پیشوایان و سرورانش علیهم السلام ملحق سازد . از کمال سعادت پدرت بود که خداوند فرزندی چون تو را به او عنایت کرد که پس از او جانشین گردی ، و در امورش قائم مقام او باشی و برایش طلب رحمت و آمرزش نمایی".(27)

از محمد بن عثمان پرسیدند: صاحب الامر علیه السلام را دیده ای؟ گفت : آری و آخرین ملاقاتم با او کنار بیت الله الحرام بود که می فرمود: "اللهُمَّ أنجِز لی ما وَعَدتَنی "و نیز او را در مستجار نزدیک رکن یمانی کعبه دیدم که می گفت: " اللهُمَّ انتَقِم لی مِن أعدائی".( 28)

این بزرگوار کتابهایی در فقه تألیف کرده که مشتمل است بر آنچه از امام عسکری علیه السلام و از پدر خود شنیده بود.( 29)

محمد بن عثمان برای خود قبری ترتیب داده بود وآن را با ساج پوشانده بود و روی آن آیاتی از قرآن کریم و اسامی ائمه اطهار علیهم السلام را نوشته بود . هر روز داخل آن می شد و یک جزء قرآن قرائت می کرد و بیرون می آمد.(30)

او پیش از مرگ از روز وفات خود خبر داد و در همان روز که خبر داده بود در گذشت.( 31)

همچنین پیش از رحلت به شیعیان خبر داد که امام علیه السلام جناب ابو القاسم حسین بن روح نوبختی را برای سفارت و ارتباط با خود انتخاب فرموده اند و او قائم مقام من است و به او مراجعه کنید .( 32)

او در سال 305 هجری رحلت فرمود.(33)

نائب سوم جناب ابوالقاسم حسین بن روح نوبختی است ، که نزد موافق و مخالف عظمت و بزرگی ویژه ای داشت ، و به عقل و بینش و تقوی و فضیلت نزد عموم فرقه های مختلف مذهبی مشهور بود و در زمان نائب دوم از جانب او متصدی پاره ای از امور بود.

با اینکه میان یاران نائب دوم ، جعفر بن احمد بن متیل از همه به او نزدیکتربود ، و حتی در اواخر زندگی جناب محمد بن عثمان ، غذای منزل او را در منزل جعفر بن احمد بن متیل تهیه می کردند ، و در میان اصحاب احتمال نیابت و جانشینی جعفر بن احمد بیشتر بود ، اما در آخرین ساعات زندگی جناب محمد بن عثمان که جعفر بن احمد بالای سر او و حسین بن روح پایین پایش نشسته بود ، به جعفر بن احمد رو کرد و فرمود : " مأمور شده ام که امور را به ابو القاسم حسین بن روح واگذار نمایم ". جعفر بن احمد از جا برخاست و دست حسین بن روح را گرفت و او را بالای سر محمد بن عثمان نشاند و خود در پایین پای او نشست.(34)

در 6 شوال سال 305 هجری اولین توقیع از ناحیۀ مقدسه امام عصر علیه السلام برای او صادر شد که متن آن چنین بود: "ما او را می شناسیم ، خداوند تمامی خیر و رضای خویش را به او بشناساند و به توفیق خود او را یاری نماید . از مکتوب او مطلع شدیم و نسبت به او وثوق و اطمینان داریم . او را نزد ما مکان و منزلتی است که خشنودش می سازد. خداوند احسان خویش را به او بیفزاید که خدا ولی و توانا برهمه چیز است ، و سپاس خدای را که شریکی ندارد و درود و سلام فراوان خداوند بر فرستادۀ او محمد و بر خاندان او صلوات الله علیهم ".

از ابوسهل نوبختی صاحب تألیفات – که از متکلمین بزرگ بغداد بود – پرسیدند: برای چه جناب ابوالقاسم حسین بن روح به مقام نیابت نایل شد و شما نایل نشدید؟گفت: ائمه علیهم السلام داناترند و آنچه برگزینند شایسته تر و مناسب تر است ، ولی من فردی هستم که با خصم برخورد و مناظره می کنم و اگر نائب امام علیه السلام بودم و مکان امام زمان علیه السلام را می دانستم – چنانکه ابوالقاسم حسین بن روح به جهت نیابت می داند- و در گیر و دار بحث پیرامون امام علیه السلام با مخالفان در تنگنا قرار می گرفتم ممکن بود نتوانم خود را کنترل کنم و جای آن حضرت را افشا نمایم ؛ ولی ابو القلسم اگر امام علیه السلام در زیر دامان او مخفی باشد و او را با آلات برنده تکه تکه نمایند دامان خود را از او برنمی دارد و او را به دشمن نشان نخواهد داد.(35)

جناب ابو القاسم حسین بن روح حدود 21 سال مقام نیابت داشت . او قبل از وفات امور را به امر امام علیه السلام به ابوالحسن علی بن محمد سمری واگذاشت ، و در ماه شعبان سال 326 هجری در گذشت . آرامگاه او در بغداد است .(36)

نائب چهارم ابوالحسن سمری است که بر حسب الامر حضرت صاحب الزمان علیه السلام به جناب حسین بن روح ، امر نیابت بعد از او به ابو الحسن سمری واگذار شد. به فرمودۀ بزرگان رجال ، عظمت و جلالت قدر او محتاج به توصیف نیست . ابوالحسن سمری روزی به جمعی از مشایخ که نزد او بودند فرمود: " خداوند به شما در مصیبت علی بن بابویه قمی اجر عنایت فرماید. در این ساعت او از دنیا رفت". آنان ساعت و روز و ماه را یادداشت کردند ، و 17 یا 18 روز بعد خبر رسید که همان ساعت علی بن بابویه قمی در گذشته است .(37)

پایان غیبت صغری

پیش از وفات علی بن محمد سَمَری گروهی از شیعیان نزد او گرد آمدند و پرسیدند:"پس از شما چه کسی جانشین شما خواهد بود"؟ پاسخ داد: من مأمور نشده ام که در این مورد به کسی وصیت کنم.(38)

سپس توقیعی را که از سوی امام غایب علیه السلام در این باره صادر شده بود به شیعیان نشان داد. آنان از روی توقیع استنساخ کردند که مضمون آن چنین بود:" بسم الله الرحمن الرحیم ، ای علی بن محمد سمری ، خداوند در مصیبت تو پاداش برادرانت را عظیم دارد . تا شش روز دیگر از دنیا خواهی رفت . پس امور خویش را فراهم آور و به هیچکس وصیت مکن که پس از تو جانشین تو شود . غیبت کبری واقع شد و ظهوری نخواهد بود تا آنگاه که خدای متعال فرمان دهد ، که پس از مدت طولانی و قساوت دلها و پر شدن زمین از ستم است . به زودی افرادی نزد شیعیان من مدعی مشاهدۀ من می شوند . آگاه باشید که هر کس پیش از خروج سفیانی و پیش از صیحه)خروج سفیانی و صیحه دو علامت از علاماتی هستند که هنگام ظهور امام عصر علیه السلام واقع می شود( . چنین ادعایی نماید ( یعنی ادعای رؤیت به عنوان سفارت و نیابت نماید ) دروغگو و افترا زننده است وَ لا حَولَ وَ لا قُوَّةَ اِلا بِاللّهِ العَلِیَّ العَظیم". (39)

روز ششم که مصادف با نیمۀ شعبان سال 329 هجری بود جناب ابوالحسن سمری در گذشت ، و در خیابان خلنجی کنار نهر لبوعتاب در بغداد دفن گردید.(40)

مجلسی رحمة اللهُ از احتجاج مرحوم شیخ طبرسی نقل می فرماید : هیچیک از نائبان خاص امام عصر علیه السلام جز با فرمان صریحی از جناب آن حضرت و تعیین و نصب و معرفی نایب قبلی به نیابت قیام نکرد. شیعه نیز گفتار هیچیک را نپذیرفت مگر بعد از بروز نشانه و معجزه ای به دست هر یک از آنان از طرف امام عصر علیه السلام که براستی گفتار و درستی نیابتشان دلالت می کرد.(41)

وظایف زمان غیبت کبری

شیعیان و دوستان آن حضرت در زمان غیبت وظایفی دارند از جمله:

  1. قرائت دعای ندبه در روزهای جمعه ، عید فطر ، عید قربان ، عید غدیر .

  2. زیارت آن حضرت در روز جمعه .

برای ثبات و محکم ماندن اعتقادات خواندن این دعای شریف:"یا اللهُ ، یا رَحمنُ ، یا رَحیمُ ، یا مُقَلَّبَ القُلُوبِ ، ثَبَّت قَلبی عَلی دینکَ". (42)

  1. از جا برخاستن به احترام نام "قائم"آن بزرگوار .

  2. توسل به آن حضرت در مشکلات و گرفتاری ها.

  3. صدقه برای سلامتی و فرج وجود شریفش.

قرائت این دعا که از خداوند می خواهیم آن حضرت را به ما بشناساند: " اللّهُمَّ عَرَّفنی نَفسَکَ فَاِنَّکَ اِن لَم تُعَرَّفنی نَفسَکَ لَم اَعرِف نَبِیَّکَ، اللّهُمَّ عَرَّفنی رَسُولَکَ فَاِنَّکَ اِن لَم تُعَرَّفنی رَسُولَکَ لَم اَعرِف حُجَّتَکَ فَاِنَّکَ اِن لَم تُعَرَّفنی حُجَّتَکَ ضَلَلتُ عَن دینی". (43)

  1. شرکت در مجالس منسوب به آن حضرت ، مخصوصاً مجالس عزاداری جد بزرگوارش حضرت سید الشهداء علیه السلام.

  2. هدیۀ اعمال صالحه برای آن حضرت ، مانند زیارت قبور مطهر پدران بزرگوارش ، قرائت قرآن و حج و عمره و طواف.

  3. توبه ی حقیقی از گناهان

  4. متوجه کردن مردم به آن حضرت

    2.وفات علی بن محمد سمری نایب امام زمان علیه السلام

وفات شیخ جلیل نایب خاص امام عصر علیه السلام علی بن محمد سمری در این روز بوده است که به معنای اتمام غیبت صغری و شروع غیبت کبری است (44) ، چه اینکه حضرت صاحب الامر علیه السلام به او امر فرموده بودند که وصی و جانشینی برای خود قرار مده که غیبت کبری شروع شده است .

1.ارشاد : ج 2 ص 339 . اعلام الوری : ج 2 ص 214 . کافی : ج 1 ص 431 . مسار الشیعة : ص 38 . توضیح المقاصد : ص 20 – 21 . مصباح المتهجد : ص 782 . مصباح کفعمی : ج 2 ص 598 . فیض العلام : ص 346 . جلاء العیون : ص 579 .

2. تقویم الواعظین : ص 136 ، به نقل از خلاصة المنهج : ج 5 ص 145 – 246 .

3.مسار الشیعة : ص 38 . توضیح المقاصد : ص 20 – 21 . فیض العلام : ص 343 .

4. ارشاد : ج 2 ص 339 .

5. فیض العلام : ص 346 .

6. سورۀ قصص : آیات 5 ، 6 .

7. کفایة الموحدین : ج 3 ص 340 – 341

8. کفایة الموحدین : ج 3 ص 343 . کمال الدین صدوق : ج 2 ص 49 ، 159

9.کفایة الموحدین : ج 3 ص 341 .

10.ریاحین الشریعة : ج 3 ص 25 – 26 .

11. تاریخ سامراء : ج 1 ص 243 . مستدرک سفینة البحار : ج 10 ص 25 .

12.مستدرک سفینة البحار : ج 10 ص 25 .

13. بحار الانوار : ج 50 ص 8 .

14. تاریخ سامراء: ج 1 ص 239.

15.ریاحین الشریعة : ج 4 ص 150

16.وقایع الشهور: ص 147

17. وقایع الشهور: ص 146 .

18.وقایع الشهور: ص 147 .

19.المهدی علیه السلام: ص 182 .

20.اعیان الشیعة : ج 4 ص 21 بخش سوم .

21.المهدی علیه السلام: ص 181 .

22. اعیان الشیعة : ج 4 ص 16 بخش سوم

23.بحارالانوار : ج 51 ص 344 .

24. بحار الانوار : ج 51 ص 344 .

25.بحار الانوار: ج 51 ص 346 . المهدی علیه السلام : ص 181 .

26. بحار الانوار: ج 51 ص 345 – 346 . غیبت شیخ طوسی: ص 216 – 219 . الکنی و الالقاب: ج 3 ص 230 .

27. کمال الدین: ج 2 ص 188 . بحار الانوار : ج 51 ص 349 .

28.بحار الانوار: ج 51 ص 351 .

29.حق الیقین: ص 299 .

30.الکنی و الالقاب : ج 3 ص 267 – 268 . حق الیقین: ص 300 .

31.الکنی و الالقاب : ج 3 ص 267 – 268 .

32.بحار الانوار: ج 51 ص 354 – 355 . غیبت شیخ طوسی: ص 326 – 327 .

33. بحار الانوار: ج 51 ص 352 .

34. بحار الانوار : ج 51 ص 353 – 354 .

35.بحار الانوار : ج 51 ص 359 . الکنی و الالقاب : ج 1 ص 91

36. بحار الانوار : ج 51 ص 358 – 360 . الکنی و الالقاب : ج 1 ص 91 .

37.بحار الانوار : ج 51 ص 361 . الکنی و الالقاب : ج 3 ص 231 .

38.بحار الانوار : ج 51 ص 360 .

39.بحار الانوار : ج 51 ص 361 . غیبت شیخ طوسی : ص 242 – 243 . کمال الدین : ج 2 ص 193 . حق الیقین : ص 301 .

40.اعیان الشیعة : ج 4 ص 21 بخش سوم . قاموس الرجال : ج 7 ص 51 . بحار الانوار : ج 51 ص 361 .

41.بحار الانوار: ج 51 ص 362 .

42.کمال الدین : ج 2 ص 352 .

43.کمال الدین : ج 2 ص 342 .

44.حق الیقین: ص 301 . مراقد المعارف: ج 1 375 . فیض العلام: ص 348 . قلائد النحور: ج شعبان ، ص 463 .