علی اکبر به خاطر لیاقت وتوانایی هایش به عنوان محافظ امام خمینی (ره) به تهران منتقل شد.اما پس از شش ماه به شوق حضور در میادین نبرد دعوت امام را لبیک گفت و به آبادان شتافت.خاطره ای زیبا از زبان شهید نورافشان:در زمانی که محافظ امام بودم چه عجایبی از ایشان ندیدم.شبی در بیت بودیم که صدای آژیرقرمز بلند شد. همه به سمت زیر زمین دویدند،جز امام .باخیالی آسوده و راحت در جای خود نشسته بود و مطالعه می کرد.هر چه به ایشان اصرار کردیم که آقا آژیر قرمز است بلند شوید اما انگار نه انگار فقط با آرامش بی همتایی که داشت فرمودند: نیازی نیست. اما طاقت نیاوردم . امام نه تنها امام بلکه معشوق من بود،به سمتشان رفتم وایشان را در بغل گرفتم و ایشان را به زور به زیر زمین بردم.سردار شهید علی اکبر نورافشانتولد :1336 –فسا
سمت : فرمانده گروهان – محافظ امام خمینی (ره)
:1363/12/25 - طلاییه عملیات بدر
منبع: قرارگاه فرهنگی پژوهشی بچه های اشلو