جایگاه ادب در قرآن
ادب را جایگاه رفیعی در قاموس انسانیت است که حکایت از اهمیت بسیار آن در راستای ساختار ابعاد درونی و بیداری روحی انسان دارد.ادب در حقیقت رشد و شکوفایی شخصیت یک فرد است که منهای آن در هر درجه و سطحی باشد فاقد ارزش و بهاست. ادب در شریعت اسلامی نیز از جایگاه و مقام ویژه ای برخوردار است و در سربلندی و عزت انسان نقش حایز اهمیتی دارد بطور یقیین رعایت آداب در هریک از مراحل زندگی انسان را از ورطه هلاکت در آورده بسوی وادی سعادت و خوشبختی رهنمون میسازد،و درخت خشکیده عزت انسان را به ثمر مینشاند رعایت ادب نقش بسیار اساسی و مهمی در زندگی معنوی انسان ایفا میکند. بگونه ای که ابتدایی ترین پله ترقی و عروج به سوی معنویات و حقایق دینی همین ادب میباشد و آنانی که به این خصلت بارز انسانیت ارج ننهاده اند و در رعایت آن سستی و اهمال میورزند ، در همان آغاز راه مرکب همتشان از حرکت باز می ایستد و نمیتوانند به مسیر معنوی خویش ادامه دهند چنین شخصی نه تنها خود از این فیض محروم میگردد بلکه بسیاری دیگر را بسوی این عمل نافرجام سوق میدهد و شیطان گونه بر یاران و همراهان این کاروان نامبارک می افزاید
مولانا چه خوش می سراید :
از خدا جویم توفیق ادب بی ادب محروم گشت از فضل رببی ادب تنها نه خود را داشت بد بلکه آتش در همه آفاق زد
یقینا آتشی که بی ادبی می افروزد خود او اولین کسی است که در آن میسوزد ، و زبانه های این حریق زندگی او را فرامیگیرد ، رعایت ادب نسبت به ساحت انبیا ، صحابه ، اسلاف ، ائمه دین ، اساتید عظام و همچنین رعایت ادب نسبت به شعائر اسلامی مثل مساجد ، سنن ، کتابهای علمی و دینی جز اساسی ترین مواردی میباشند که انسان صادق و طالب حقیقت باید در رعایت ادبشان کوشا بوده و از هیچ سعی و تلاشی دریغ نورزد . اگر به تحلیل و بررسی زندگی بزرگان دین و پیشکسوتان اصلاح و تهذیب پرداخته شود این امر به وضوح مشاهده میگردد که آنان در رعایت آداب و حفظ شعایر اسلامی بسیار پیش قدم بوده اند و این امتیاز بزرگ همیشه در زندگی آنان متمرکز و در شخصیت آنان تبلور خاصی داشته است و از همین روست که گفته اند : " هرکس که بر مدارج کمال و کامیابی گام نهاده است ، سر منشا آن رعایت ادب بوده و هرکس از مرتبه ای سقوط کرده است یقینا در نتیجه اسائه ادب بوده است. "
در حقیقت ادب تاج عزت و بزرگی و کارنامه کامیابی و موفقیت است که انسان را به اوج سربلندی و بلندای مجد و سعادت سوق میدهد.
دکتر محمد اقبال چنین می سراید :
پس آنانی که زیر بار ادب شانه خالی میکنند و از رعایت آداب طفره میروند ، یقینا سرانجامشان محرومیت از معرفت است. چه گناهی بزرگتر از اینکه دروازه های معرفت بر او مسدود خواهند بود ، ابواب فضل و رحم ایزدی نیز بر چنین شخصی بسته خواهند شد. کسی که از معرفت خداوند محروم گردد و اندرونش را با نور معرفت منور و باطنش را معمر نگرداند قلب او ظلمت کده غمها و حسرتها خواهد شد و همواره در کمند زبونی و ذلت گرفتار خواهد آمد و چه عذابی فراتر از اینکه انوار معرفت خداوندی بر قلب بنده ای نتابد و باطن او غبار اندوه و بی تابی فراگیرد. ادب را در حقیقت میتوان به ریشه های یک درخت تشبیه کرد که رشد و شکوفایی تنه و شاخه ها از آنجا نشات گرفته و سر بر می آورند،چه آنکه درخت بی ریشه رشد و نموی را به خود نمیبیند و یا میتوان ادب را به وضو برای نماز تشبیه کرد که وضو رکن بنیادین و شرط اساسی نماز بشمار میرود و نماز بدون وضو هرچند با خشوع و خضوع و تعدیل ارکان انجام گردد باز هم فاقد ارزش و اعتبار است
در حقیقت ادب تاج عزت و بزرگی و کارنامه کامیابی و موفقیت است که انسان را به اوج سربلندی و بلندای مجد و سعادت سوق میدهد.
دکتر محمد اقبال چنین می سراید :
دین سراپا سوختن اندر طلب انتهایش عشق آغازش ادب
آبروی گل ز رگ و بوی اوست بی ادب بی رنگ و بی آبروست
نوجوانی را چو بینم بی ادب روز من تاریک میگردد چو شب
آدمیت احترام آدمی با خبر شو از مقام آدمی
بزرگان فرموده اند : "ترک ادب موجب محرومیت از سنت میگردد و ترک سنت باعث محرومیت از فرایض میگردد و ترک فرایض موجب حرمان از معرفت میگردد"آبروی گل ز رگ و بوی اوست بی ادب بی رنگ و بی آبروست
نوجوانی را چو بینم بی ادب روز من تاریک میگردد چو شب
آدمیت احترام آدمی با خبر شو از مقام آدمی
پس آنانی که زیر بار ادب شانه خالی میکنند و از رعایت آداب طفره میروند ، یقینا سرانجامشان محرومیت از معرفت است. چه گناهی بزرگتر از اینکه دروازه های معرفت بر او مسدود خواهند بود ، ابواب فضل و رحم ایزدی نیز بر چنین شخصی بسته خواهند شد. کسی که از معرفت خداوند محروم گردد و اندرونش را با نور معرفت منور و باطنش را معمر نگرداند قلب او ظلمت کده غمها و حسرتها خواهد شد و همواره در کمند زبونی و ذلت گرفتار خواهد آمد و چه عذابی فراتر از اینکه انوار معرفت خداوندی بر قلب بنده ای نتابد و باطن او غبار اندوه و بی تابی فراگیرد. ادب را در حقیقت میتوان به ریشه های یک درخت تشبیه کرد که رشد و شکوفایی تنه و شاخه ها از آنجا نشات گرفته و سر بر می آورند،چه آنکه درخت بی ریشه رشد و نموی را به خود نمیبیند و یا میتوان ادب را به وضو برای نماز تشبیه کرد که وضو رکن بنیادین و شرط اساسی نماز بشمار میرود و نماز بدون وضو هرچند با خشوع و خضوع و تعدیل ارکان انجام گردد باز هم فاقد ارزش و اعتبار است
بی ادب مرد کی شود بهتر گرچه اورا جلالت و نسب است
با ادب باش تا بزرگ شوی که بزرگی نتیجه ادب است
مقاله ای از حجه الاسلام و المسلمین حسن محبی
ریاست محترم اداره اوقاف و امور خیره شهرستان فسا
با ادب باش تا بزرگ شوی که بزرگی نتیجه ادب است
مقاله ای از حجه الاسلام و المسلمین حسن محبی
ریاست محترم اداره اوقاف و امور خیره شهرستان فسا